Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-02@20:30:38 GMT

قصه نویس ایرانی که بیشتر آثارش ترجمه شده است

تاریخ انتشار: ۱۶ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۳۶۲۴۰

قصه نویس ایرانی که بیشتر آثارش ترجمه شده است

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: شانزدهم شهریور ۱۴۰۲، هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده نام آشنای ایران پا به هشتادمین سال زندگی اش می‌گذارد. نویسنده‌ای که با آثارش دور دنیا را در هشتاد روز طی کرده و کتاب‌هایش در اکثر کشورهای دنیا ترجمه و چاپ شده است. به همین مناسبت انتشارات معین همه قصه‌های کوتاه و بلند کرمانی که در طول سال‌ها نوشتن و فعالیت فرهنگی به صورت کتابی جداگانه چاپ و منتشر شده بود را در دو جلد با نام «بقچه» مجموعه قصه‌های کوتاه و بلند چاپ و منتشر کرده است تا ادای دینی باشد به نویسنده‌ای که چه در ایران و چه در خارج از ایران با نوشته‌هایش زندگی کرده و خاطره دارند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

لیما صالح رامسری مدیر انتشارات معین که ناشر آثار هوشنگ مرادی کرمانی است به مناسبت تولد این نویسنده یادداشتی نوشته است.

مشروح این یادداشت در ادامه می‌آید؛

اولین کتابی که از مرادی کرمانی چاپ کردم «تنور» در سال ۱۳۷۳ بود. ولی با مرادی نزدیک به نیم قرن زیسته ام. از پیش از انقلاب که دانش آموز دبیرستان اردیبهشت رامسر بودم و پنج شنبه‌ها، نزدیکی‌های ظهر که قصه‌های مجید از رادیو پخش می‌شد، از کنار رادیوی بزرگی که در خانه پدربزرگم داشتیم تکان نمی‌خوردم. قصه‌هایی که نخست توسط پرویز بهادر و بعدها توسط علی تابش اجرا و پخش می‌شد؛ تا به امروز که در آستانه هشتادمین سال زندگی اش است او را می‌شناسم. افتخار این را دارم که ناشر کلیه آثارش باشم. نزدیک به نیم قرن با او زیسته و زندگی کرده ام و همواره حسی نوستالژیک و به نوعی همذات پنداری با وی داشته ام. او با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می‌کرد، من نیز چنین بودم. او پدر بزرگش را «آغ بابا» صدا می‌زد، من پدربزرگم را «پِلا (بزرگ) بابا». او به مادر بزرگش «ننه بابا» می‌گفت، من هم به مادربزرگم» «جَدّه» می‌گفتم. هر دو به مادربزرگ هایمان شدیداً وابسته بودیم. تمام اتفاقات داستان گربه، آموختن جدول ضرب و خیاط در کتاب قصه‌های مجید را من نیز به نوعی دیگر تجربه کرده بودم. او پس از گرفتن دیپلم از زادگاهش کرمان تنهایی به تهران مهاجرت کرد، من هم پس از گرفتن سیکل؛ تنهایی به تهران آمدم. او به خاطر علاقه و شیفتگی اش به کتاب نویسنده شد، من نیز به دلیل همین علاقه ناشر شدم. و بسیاری دیگر از تجربه‌ها، اتفاق‌ها و شیطنت‌های مشترک.

دقیقاً به خاطر ندارم در کدامیک از بزرگداشت‌ها و مراسم‌ها بود که من واژه مریخی را درباره او به کار برده ام. مریخی به زعم من یعنی خیلی عجیب و دست نیافتنی. از این جهت که وی تنها نویسنده‌ای است که بیشتر آثارش به اکثر زبان‌های دنیا ترجمه و چاپ شده است. به راستی چه کسی در این جایگاه و در این موقعیت می‌تواند مثل مرادی کرمانی ایران را به جهانیان بشناساند و تمام آثارش از طرف یونسکو تأیید و ثبت جهانی گردد.

تاکنون شش کتاب از مرادی کرمانی به ترکی استانبولی ترجمه شده و به چندین چاپ نیز رسیده است. از همین رو به احترامش در جنگل کاترینای ترکیه درختی به نام و یاد او کاشته اند.

حتی خمره و داستان‌هایی از «قصه‌های مجید» توسط آموزش و پرورش هلند ترجمه و در مدارس آن جا تدریس می‌شود. حال که اعراب، خلیج فارس را با نام جعلی خلیج عربی می‌نامند؛ کشور آذربایجان بازی چوگان را به نام ورزش ملی خود در یونسکو ثبت کرده است؛ تاجیکستان نوروز را روز ملی خود می‌داند؛ ترکیه مولوی و شمس تبریزی را مصادره کرده است؛ افغانستان زعفران را به نام خود ثبت کرده است؛ چندان هم بعید نیست که عن قریب آلمانی‌ها بگویند این مرادی کرمانی نیست بلکه مرادی جرمانی است. چرا که کرمان همان جرمان و آلمان خودمان است. مگر نه این که کتابخانه بین المللی مونیخ در سال ۱۹۹۹ «مربای شیرینم و در سال ۲۰۰۶ «شما که غریبه نیستید» را به عنوان کتاب برگزیده سال انتخاب کرده است.

فارغ از کسب جوایز متعدد داخلی فقط یک ایرانی مریخی می‌تواند این همه جوایز خارجی را نیز درو کند: جایزه جهانی هانس کریستین آندرسن در سال ۱۹۹۲، جایزه کبرای آبی سوئیس، جایزه خوزه مارتی کاستاریکا، جایزه بین المللی کتاب برای نسل جوان(Ibby)، جایزه مؤسسه c.p.m.b کشور هلند، مؤسسه جوانان آلمان، وزارت فرهنگ کشور اتریش، کتابخانه بین المللی یونیسف صندوق کودکان سازمان ملل متحد، نامزد جایزه آلما سوئد، آسترید لیند گرن و ده‌ها جایزه دیگر...

مریخی به زعم من از آن جهت که هر نویسنده‌ای فراز و نشیبی دارد. بعضی از نویسنده‌ها و کتاب‌ها در برهه‌ای بنا به اقتضای زمان با استقبال طیف وسیعی از خوانندگان مواجه می‌شوند. سپس بعضی‌ها فراموش و بعضی‌ها فقط یاد و خاطره شأن باقی می‌ماند. اما مرادی کرمانی حدود ۶۰ سال در موقعیت‌های سیاسی و اجتماعی مختلف آن هم با افت و خیزهای فکری جامعه ایران که معمولاً یکدست نیست چنین هوشمندانه و خلاق بتواند از فراز و نشیب‌ها و عوض شدن نسل‌ها به سلامت عبور نماید و آثاری خلق کند که همچنان خواننده داشته باشد.

کد خبر 5880980

منبع: مهر

کلیدواژه: کتاب و کتابخوانی انتشارات معین اربعین 1402 اربعین حسینی معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد کتاب و کتابخوانی انتشارات سوره مهر معرفی کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کربلا امام حسین ع سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی اربعین بنیاد ملی بازی های رایانه ای معرفی نشریات مرادی کرمانی نویسنده ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۳۶۲۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بحران ادبیات داریم

مریم حسینیان با تأکید بر این‌که بحران ادبیات داریم، می‌گوید: مسئله نقد ادبی، کارگاه‌های ادبی و خاموش‌شدن چراغ جایزه‌های معتبر را از دلایلی می‌دانم که در فضای ادبی ما بحران، ایجاد کرده و این تقصیر مخاطب نیست.

این نویسنده در گفت‌وگو با ایسنا درباره مسئله مخاطب اظهار کرد: در واقع بحران ادبی است که سبب ریزش مخاطب می‌شود یا باعث می‌شود مخاطب سخت سراغ خواندن کارهای جدید برود؛ نباید همیشه توپ را در زمین مخاطب بیندازیم. به نظرم مخاطب خیلی باهوش است.

او با اشاره به تغییرات سیستم اطلاع‌رسانی و معرفی کتاب، گفت: زمانی رسانه‌های معتبری چون مجلات ادبی و مطبوعات و خبرگزاری‌ها که منابع محدود و مشخصی بودند به مخاطب برای انتخاب کتاب کمک می‌کردند و تکلیف مخاطب روشن بود؛ اما حالا هر کسی می‌تواند یک رسانه برای پیشنهاد کتاب باشد که این موضوع به سردرگمی مخاطب منجر می‌شود. همچنین با رشد ناشران خصوصی تعداد عنوان‌های کتاب افزایش پیدا کرده است و ما با دریایی از انواع کتاب‌ها با ژانرهای مختلف مواجه هستیم و نمی‌دانیم کدام را انتخاب کنیم.

حسینیان خاطرنشان کرد: در یک دهه گذشته کثرت کارگاه‌های آموزشی به ادبیات آسیب‌زده است؛ در واقع این موضوع باعث شده نویسندگان جدید با رزومه پروپیمان نداشته باشیم. از هر کارگاهی که در تهران یا شهرستان برگزار می‌شود، دو یا سه نفر کتاب منتشر می‌کنند، در واقع بحران ادبی دقیقاً اینجاست.

او ادامه داد: زمانی که برای انتشار کتاب سخت‌گیری خاصی وجود نداشته باشد و فردی که دوسه سال است شروع به نوشتن کرده با فیلتر کارگاهی که از آن بیرون‌آمده رمان یا مجموعه داستانی می‌نویسد و ناشران نیز کارشناسی سخت‌گیرانه‌ای در ادبیات داستانی نداشته باشند، این موضوع‌ها باعث می‌شود کتاب درجه یک مخصوصاً در ادبیات داستانی نداشته باشیم. در این سال‌ها عنوان‌های گردن‌کلفت نداشتیم.

این داستان‌نویس یادآور شد: در این سال‌ها بحث معرفی کتاب پررنگ بوده؛ اما بحث نقد ادبی کم‌رنگ شده است. مخصوصاً بعد از دوره کرونا و رشد فضای مجازی، هر کسی در صفحه خود کتابی را مطابق سلیقه شخصی‌اش معرفی می‌کند و معیارهایی که قبلاً برای معرفی کتاب وجود داشت، دیگر وجود ندارد. همچنین خاموش‌شدن چراغ جایزه‌های ادبی معتبر نیز در بحران ادبیات مؤثر بوده است؛ به‌هرحال کتاب‌ها از چند مسیر داوری عبور می‌کردند که همه این‌ها فروکش کرده است.

او با بیان اینکه باتوجه‌به قیمت بالا کتاب، کتاب کالای تجملی محسوب می‌شود، گفت: قبلاً مخاطب سه عنوان کتاب که اسمش را شنیده بود می‌خرید و شاید از دوتایش خوشش می‌آمد؛ اما حالا فیلتر مخاطب باتوجه‌به قیمت بالای کتاب، مقداری دقیق‌تر شده و می‌خواهد کتابی را بخرد که مطمئن باشد کتاب خوبی است. در سال‌های اخیر منابع کمک به مخاطب برای انتخاب کتاب، کمتر شده است و به همین دلیل ریزش مخاطب را داشتیم.

حسینیان خاطرنشان کرد: در طول چند سال گذشته عنوان‌های متعدد در ادبیات داستانی دارد منتشر می‌شود اما کتاب‌ها کم‌فروغ هستند. البته این موضوع به نسل‌های مختلف داستان‌نویسی نیز بر می‌گردد و قرار نیست یک جمعیت چند هزارنفره همه نویسنده باشند، از میان آن‌ها شاید ۱۰ نویسنده ماندگار باقی بماند. الان ما با این مسئله مواجه هستیم که به نظرم بحران قابل تأملی است و نامش را بحران ادبیات می‌گذارم و همین باعث می‌شود احساس کنیم بحران مخاطب داریم.

او درباره اینکه گاه این‌طور برداشت می‌شود که نویسنده برای مخاطبان خاصی می‌نویسد و به مخاطب وسیع فکر نمی‌کند، جایگاه مخاطب نیز اظهار کرد: همان‌طور که ادبیات سطح‌بندی شده است، مخاطب نیز سطح‌بندی می‌شود. هر کتابی برای هر مخاطبی نوشته نمی‌شود. ما سبک‌های مختلف نوشتن داریم؛ مخاطبی که کتاب رئالیستی دوست دارد، کتاب رئالیسم جادویی و فانتزی دوست ندارد؛ زیرا مخاطب این اثر نیست. این موضوع نه به معنای پایین‌بودن سطح مخاطب است نه ضعیف‌بودن اثر.

نویسنده «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم می‌میریم» ادامه داد: گاه منِ مخاطب از ناداستان اطلاعی ندارم و زمانی که یک ناداستان می‌خوانم شاید درک درستی از آن نداشته باشم و بگویم کتاب بدی بود. یا ممکن است مخاطبِ ادبیات عامه‌پسند بودم و بعد کتابی از یک نویسنده صاحب‌نام بخوانم و ناگهان با جهانی مواجه شوم که تابه‌حال با آن مواجه نبودم. برخی از نویسنده‌ها سبک خاصی دارند و نمی‌شود گفت نویسنده به مخاطب توجه ندارد. شخصاً این را قبول ندارم و به نظرم در هر ژانر از نویسنده اثر قابل تأملی خلق کند، اثر حتماً خوانده می‌شود.

این داستان‌نویس خاطرنشان کرد: به‌شدت معتقدم اثر خوب هنوز هم سینه‌به‌سینه و از طریق خود مخاطب کشف می‌شود. اگر کار قابل‌تأمل باشد، فرق نمی‌کند از یک کارگاه ادبی بیرون بیاید یا اتاق شخصی یک نویسنده حرفه‌ای، خوانده می‌شود. گاه در کارگاه‌ها اثر شگفت‌انگیزی نوشته می‌شود که نشان می‌دهد نویسنده خوبی است؛ اما نویسنده حرفه‌ای هم داریم که کتاب چهارم و پنجمشان کم‌رمق و اثر ضعیفی است. اگر اثر ضعیف باشد مخاطب درک می‌کند. هر ژانر مخاطب خود را دارد و اگر خوب باشد، حتماً دیده می‌شود.

مریم حسینیان ارتباط خود با مخاطب را عالی می‌داند و با بیان اینکه صفحات مجازی‌اش کاملاً خصوصی است، گفت: در دوران کرونا دو کتاب «بانو گوزن» و «نئوهاوکینگ‌ها» منتشر کردم، دو کتاب با دو سبک متفاوت؛ خب دو سال است درگیر بیماری بودم و «نئوهاوکینگ‌ها» هم روایت این بیماری‌ام است و در این دو سال نمی‌توانستم در جلسه‌ای حضور فیزیکی داشته باشم و همه ارتباط‌هایم مجازی بود و ارتباط خوبی با مخاطبان خود گرفتم. من برای همه مخاطبانم احترام قائلم و جز نویسنده‌هایی هستم که پاسخ تمامی پیام‌ها را می‌دهم. واکنش مخاطبانم برایم مهم است. برایم مهم است که مخاطبانم درباره کتاب‌هایم چه نظری دارند و از جمع‌بندی نظرها استفاده کرده‌ام.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • کتاب شعر «ناله‌های امپراطور» در بروجرد رونمایی شد
  • برنامه‌های جدید کانون پرورش فکری برای بچه‌ها
  • فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر با ترجمه سید مهدی شجاعی به چاپ ششم رسید
  • رونمایی از ترجمه کتاب جنبش علوی، هجرت رضوی به زبان پشتو
  • بحران ادبیات داریم
  • جانبازانِ «نون‌ خ» و سرگذشت تلخ یک بازیگر
  • فراخوان سی‌ودومین جایزه جهانی کتاب سال منتشر شد
  • رونمایی از کتاب «جنبش علوی، هجرت رضوی» در مشهد
  •  معرفی کتاب های بازار مالی
  • چگونه نوجوانان امروز را به خواندن کتاب‌های ایرانی علاقه‌مند کنیم؟/ ادبیات نوجوان در سایه غلبه ترجمه